هذیانهای شبانه
من میگریم و تو میگریی. من فریاد میزنم و تو فریاد میزنی. ولی هر کس برای خود.
شاید گاهی به هم دستمال قرض بدهیم، ولی شانههایمان خالی خواهد ماند.
این سرنوشتیست که قرار بود به خط خودمان نوشته شود.
رویاهایمان همیشه زیبا باقی خواهند ماند. زیرا حقیقت هرگز به آن نزدیک نمیشود.
در زمین راه میرویم بیآنکه قدمهایمان بر روی آن باشد.
کاش کمی، فقط کمی شجاع بودیم.
شاید همه چیز خراب میشد ولی ما در آن لحظه فوقالعاده بودیم، خودمان بودیم.
پس هر چه زودتر وصیتنامهات رابگذار در جیب پیراهنت و...
شاید گاهی به هم دستمال قرض بدهیم، ولی شانههایمان خالی خواهد ماند.
این سرنوشتیست که قرار بود به خط خودمان نوشته شود.
رویاهایمان همیشه زیبا باقی خواهند ماند. زیرا حقیقت هرگز به آن نزدیک نمیشود.
در زمین راه میرویم بیآنکه قدمهایمان بر روی آن باشد.
کاش کمی، فقط کمی شجاع بودیم.
شاید همه چیز خراب میشد ولی ما در آن لحظه فوقالعاده بودیم، خودمان بودیم.
پس هر چه زودتر وصیتنامهات رابگذار در جیب پیراهنت و...