کورکورانه یا ببخشید آقا ساعت چنده؟

داستانک‌ها و پاراگراف‌ها

-->

جمعه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۴

مه

او دیشب مُرد.
امروز صبح بر سر مزارش رفتم و شاخه گلی بر روی آن گذاشتم به یادگاری.
شهر شلوغ‌تر از همیشه است و مردم راه خود را به زور می‌گشایند تا زودتر برسند.
حس می‌کنم دست‌هایم دیگر آن قدرت جادویی را ندارند و چشمانم کم‌سو شده‌اند. دیگر نمی‌توانم بفهمم که رنگ سفید چقدر زیباست و چقدر زننده. ولی گوش‌هایم هنوز همه چیز را به وضوح می‌شنوند، حتی اگر نخواهم.
مردم چقدر راحت جواب لبخندم را می‌دهند. نمی‌فهمم...
سفید بر روی سیاه است و طاق بر روی جفت و لکه‌ها بر روی زیبا‌ترین پیراهنم.
آه، چشمانم چقدر کم‌سو شده‌اند و مردم چقدرر راحت لبخندم را فراموش می‌کنند.
باید ادامه داد... به نانوایی می‌روم و فریاد می‌زنم: من دیرم شده. همه‌ی مردم کنار می‌روند تا به من کمک کنند. اما دستانم خالی‌تر از همیشه است.
او دیشب مُرد.

10 Comments:

Anonymous ناشناس said...

نگا ها ها همه سنگ،هیج کس نمی فهمه من چی می گم،هیچ کس نمی دونه من الان از آغوش یک مرده برگشستم،ای کاش لااقل یک گوش بود برای شنیدن...از اینجا خیلی خوش ام اومد جای خیلی خوبی

۲:۲۳ بعدازظهر, شهریور ۱۸, ۱۳۸۴  
Anonymous ناشناس said...

چیزی حس نکردن هم موهبتی ست رفیق

۹:۴۲ بعدازظهر, شهریور ۱۸, ۱۳۸۴  
Blogger عروسک سنگ صبور said...

:(

۶:۴۸ قبل‌ازظهر, شهریور ۲۰, ۱۳۸۴  
Blogger yas. said...

hame kenar miravand ...

۷:۱۳ بعدازظهر, شهریور ۲۱, ۱۳۸۴  
Anonymous ناشناس said...

Dishab / Emruz Sobh (LABKHAND) / Dishab .. Edame midahim .. Dayerevar !

۲:۰۱ بعدازظهر, شهریور ۲۲, ۱۳۸۴  
Anonymous ناشناس said...

و من سالهاست که مرده ام...

۴:۰۵ بعدازظهر, شهریور ۲۲, ۱۳۸۴  
Anonymous ناشناس said...

او مرد با دستانی که پر از تو بود ...

۱۰:۳۵ بعدازظهر, شهریور ۲۳, ۱۳۸۴  
Anonymous ناشناس said...

chera inghadr ghamgin minevisi?
zendegi kheili ghashang tar az in harfast.

۶:۲۷ قبل‌ازظهر, شهریور ۲۴, ۱۳۸۴  
Anonymous ناشناس said...

cheghad injaro ping mikonan!

۱۲:۵۶ قبل‌ازظهر, شهریور ۲۵, ۱۳۸۴  
Anonymous ناشناس said...

مگه هنوز کسی هست که وقتی یکی دیرش شده به دادش برسه یا از غم مرگ کسی غمگین بشه مگه هنوز نسلی به جاست از آدمای دلسوز مگه هنوز
مگه اینکه اون خودش مرده ی دیشبی باشه که بهش از خوبی های اون ور رسیده وگرنه اینجا چیزی از خوبی نمونده

۱۲:۲۴ قبل‌ازظهر, شهریور ۲۷, ۱۳۸۴  

ارسال یک نظر

<< Home